هرکاری که از سن کم و با مشارکت خانواده انجام شود، در سنین بالاتر نتیجه خوبی بهدنبال دارد. برای بهار، نتیجه تفسیرهای پدرش از نهجالبلاغه و نهجالفصاحه و صحیفه سجادیه، علاقهمندشدن او به قرآن بوده است. بهار داوودی، ساکن محله سرافرازان، تا شانزدهسالگی توانسته است بیستجزء قرآن را حفظ کند.
او در همه مسابقات قرآنی مشهد شرکت کرده و بیشتر مواقع هم رتبه اول را به دست آورده است. در آخرین سری مسابقات حفظ قرآن آموزش و پرورش، اداره ارشاد، اوقاف و سپاه توانسته رتبه اول استان را به دست آورد و منتظر است خودش را در سطح کشوری هم محک بزند.
از دوم دبستان پایش به مؤسسه قرآنی باز شد و با صوت و لحن و تجوید آشنایی کامل پیدا کرد، اما کار حفظ را از ششم دبستان شروع کرده است. یک روز تابستانی همسایهشان به مادر بهارخانم گفت «دخترتان حافظه خیلی خوبی دارد؛ اگر موافقید و خودش هم موافق است، با هم جزء۳۰ را حفظ کنیم.»
این جمله همسایه در گوش بهار ماندگار شد و متوجه حافظه خوب و طولانیمدتش شد. از طرفی به مطالعه هم خیلی علاقه داشت و خودش از این پیشنهاد خانم همسایه استقبال کرد. هر روز عصر که پدرش، خسته از کار روزانه به خانه برمیگشت، با بهار تمرین میکرد و با هم سورهها را حفظ میکردند.
همان سال در مسابقات حفظ ناحیه سپاه شرکت کرد و نفر چهارم شد. اما دلش نمیخواست رتبه چهارم داشته باشد. عزمش را جزم کرد و بهتر و بیشتر تمرین کرد تا اول باشد. سال بعد همین اتفاق افتاد؛ کلاس هفتم که بود، دوباره در مسابقات سپاه شرکت کرد و اینبار رتبه اول را به دست آورد.
با ذوقی که نشان میدهد هنوز حلاوت برتر بودن زیر زبانش است، تعریف میکند: از سال هفتم هرسال در مسابقات حفظ قرآن سپاه شرکت میکنم و هر سال هم اول میشوم. غیر از آن در مسابقات اداره اوقاف، ارشاد، آموزشوپرورش یا هر ارگان دیگری که مسابقه حفظ برگزار کند، شرکت میکنم و خودم را میآزمایم. میخندد و میگوید: یعنی اول میشوم. دلم میخواهد در مسابقات کشوری هم شرکت کنم.
بهار به جزء ۳۰ اکتفا نکرد و حفظ قرآن را ادامه داد. قصه فرازونشیب مسیرش را اینطور تعریف میکند: تا آخر سال هفتم، پنججزء از اول قرآن را حفظ کردم و حافظ ششجزء بودم. مسابقاتی هم که شرکت میکردم، یا سه جزء بود یا پنججزء. از سال هشتم وقفهای در روند حفظ قرآنم افتاد. فقط در مسابقات شرکت کرده و فکر میکردم همان اول شدن برایم کافی است. اما سال نهم بودم که به خودم آمدم و دیدم حفظ قرآن چقدر میتواند به من کمک کند تا در زندگیام آگاهتر عمل کنم.
انگیزهای که حفظ قرآن و تأثیرش در زندگی بهار ایجاد کرد، باعث شد سال نهم چهاردهجزء را حفظ کند و ظرف یکسال حافظ بیستجزء باشد. این همت و اراده چندعامل داشته که یکی از آنها تشویق خانواده بوده است.
بهار دختر اول خانواده است و بارزترین خصلت خانوادگیشان را مطالعه میداند؛ «تفریح خانواده ما کتابخواندن است. خواندن قرآن و نهجالبلاغه هم جزو برنامههای روزمرهمان است و همیشه بعد از اذان مغرب با پدر و مادر و برادر و خواهرم دور هم جمع میشویم و قرآن میخوانیم. حتی خواهر دوسالهام برای سرگرمی کتاب ورق میزند.»